کد مطلب:315161
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:193
عنایت در عالم رؤیا
خاطره ی سوم: این كه بنده مشكلی داشتم كه در اثر آن دایم از خدا طلب مرگ می نمودم. شبی با ناراحتی زیاد خوابیدم. در عالم رؤیا دیدم در كنار دیوار رودخانه ای نشسته ام، ناگهان دیدم دو مرد سیاه پوش كه لباس مشكی و سرتاسری یقه گرد پوشیده اند و دامن لباس تا روی پا بود. صورت آن دو بزرگوار به طرف بنده نبود. یك دفعه دیدم هر دو صورت های خود را به طرف من برگرداندند، ناگاه متوجه شدم كه حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و حضرت اباالفضل العباس علیه السلام می باشند.
از شدت ناراحتی اعتنایی به آن دو بزرگوار نكردم كه یك وقت دیدم حضرت اباالفضل علیه السلام روی زمین نشست و دست مرا گرفت كه ببوسد. فوری حركت كردم و از خواب بیدار شدم و مشكلم حل شد.
[ صفحه 382]